طوفانی‌ام؛ برای در خدمت تو بودن آرامم کن، نه برای آرام بودن. در درونم موجهای خروشان بر هم سر می‌شکنند و با هم می‌آمیزند و فرو می‌ریزند و برمی‌خیزند. طوفانی‌ام؛ برای آرامش خوابهای خود آرامم کن، ورنه گر نیک‌تر می‌دانی بگذار بخروشم و زین موجها خود را و همه را با خود ببرم بدانجا که خود می‌دانی و می‌خواهی.


بی‌باده‌مستی چنین خوش است؛
لب‌تشنگی و خستگی و فرو آمدن پلک‌ها، 
لیکن آرزوی بیداری و برپایی و رقصیدن در هیچ‌نای عدم. 


حلمی | کتاب لامکان

طوفانی‌ام | بی‌باده‌مستی | کتاب لامکان

موسیقی: Sevak Amroyan - Yarkhushta

چرخ‌زنان رقص‌کنان مستِ مست

عالم و آدم چپ و تو راست باش

رقصیدن در هیچ‌نای عدم

هیچ‌نای ,عدم ,رقصیدن ,می‌دانی ,طوفانی‌ام؛ ,هم ,و فرو ,هیچ‌نای عدم ,در هیچ‌نای ,رقصیدن در ,آرامم کن،

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

داستان نویسی خلاق فارسی در گاه رسمی گروه خبری خورشید خاطرات شهدای آباده پــروا MATLAB فلوکس فایل اطلاعات پزشکی مـُــدخـِـــ♥ـــر Crypto-Newbie فروشگاه آنلاین لباس مجلسی در بابل